به گزارش سراج24، دوران امامت امام صادق (ع) یکی از پر فراز و نشیب ترین ادوار تاریخ اسلام بود که مطالعه و بررسی آن میتواند ابعاد جدیدی از مقوله و مفهوم امامت و ولایت را در ذهن علاقهمندان به ایشان روشن کند. با بررسی تاریخی عصر امام صادق علیه السلام با سه بحران که جامعه اسلام را تهدید میکرد و درصدد از بین بردن اسلام ناب محمدی بود برمیخوریم. از سویی «بحران اعتقادی» و سیل شبهات و مطرح شدن مباحث فلسفی و سوالاتی که ناشی از نفوذ و گسترش اسلام در دیگر کشورها بود و از طرفی «توطئه شیفتگان قدرت» و تحرکات پیاپی آنها با شعار خونخواهی امام حسین علیه السلام و دست آخر هم «بحران سیاسی» که مربوط به دوران تزلزل حکومت بنیامیه که ناشی از بی کفایتی خلفا بود و همچنین فزونی قدرت بنیعباس که به نام اهلبیت و خاندان پیغمبر و به کام خود روی کار آمده بودند.
این چالشها ما را بر آن داشت تا در گفتوگو با حجتالاسلام سید محمدباقر علمالهدی استاد حوزه علمیه و مدیر مؤسسه آموزش عالی قاسم بن الحسن به نفش امام صادق (ع) در تعمیق باورهای دینی و شیعی بنشینیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید
* عصر امام صادق علیهالسلام دورانی است که از یک سو علوم وحیانی در معرض همگان قرار میگیرد و از دیگر سو مکاتب فراوانی رشد میکنند و بعد مردمانی را میبینیم که با گرایشهای متعدد حول ایشان جمع میشوند. امام این فضا را چگونه مدیریت کردند؟
زمان حیات وجود مقدس امام صادق علیهالسلام مقطعی حساس در تبیین معارف دین بود. برای فهم مدیریت ایشان در عصری که حضور داشتند، نیاز است مقداری به عقب یعنی حداقل از مقطع زمانی خروج امام حسین (علیهالسلام) و شهادت ایشان بازگردیم. مقطعی که امویان بزرگترین جنایات را علیه اهل بیت وحی آفریدند.
همچنانی که معاویه ملعون نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام و فرزندان ایشان ظلم روا داشت و نهال کینه نسبت به خاندان وحی را در دلهای غفلتزده مردم کاشت، فرزندش یزید نیز مسیر او را تا بریدن سر عزیز پیغمبر یعنی امام حسین (علیهالسلام) ادامه داد و منفور تاریخ شد.
هستههای مقاومت پس از شهادت امام حسین شکل گرفت
او به صورت مستقیم به جنگ با اهلبیت پیامبر در کربلا رفت و آن جنایت را بار آورد و ضمیر پنهان بنیامیه را بیشتر از گذشته پیش روی امت اسلام قرار داد. پس از آن نیز پایهگذار واقعه حرّه شد. در واقع همان مردمی که تاب ظلم بنیامیه را نداشتند، در مدینه علیه آنها شورش کردند. طی این ماجرا در سال 63 هجری مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظلة بن ابی عامر علیه حکومت یزید قیام کردند. در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله 80 تن از صحابه پیامبر و 700 تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت. مسلمبن عقبه، به دستور یزید، سه روز جان و مال مردم را بر سپاهیانش حلال کرد.
به همین جهت پس از شهادت امام حسین علیهالسلام شاهدیم آرام آرام هستههای مقاومت مقابل امویان شکل گرفت و نهضتهایی همچون توابین آغاز شد و پایههای حکومت آنها را سستتر کرد.
تخریب کعبه توسط امویان
پس از آن نیز شاهد تخریب مکه در زمان خلافت عبدالملک بن مروان هستیم. او به حجاج دستور داد تا بخشی را که ابن زبیر به کعبه افزوده بود، از آن بکاهد. حجّاج با تخریب مجدد قسمت حطیم (بخشی از حجر اسماعیل) طول خانه خدا را کوتاهتر کرد. روایت شده است که در زمان حجاج کار تجدید بنای کعبه به مشکل بر میخورد و با حضور امام سجاد این امر میسر میشد.
این اقدامات امویان سبب میشد تا مردم هر روز بیشتر از گذشته نسبت به بنیامیه کینه داشته باشند و به دنبال مفرّی برای گریز از حکومت آنها بودند. ضمن آنکه رفتار پلیسی و خصمانه آنها کار را به شدت بر اهلبیت سخت کرده بود.
امام سجاد در قالب مناجات و ادعیه معارف وحی را انتقال داد
* همان طور که میدانیم امویان جوّ خفقانی علیه شیعه ایجاد کردند. در چنین شرایطی امام سجاد چه نقشی برای گسترش معارف الهی و علوم اهل بیت ایفا کردند.
امام سجاد (ع) به دلیل همین اختناق نمیتوانستند مستقیماً با مردم خودشان صحبت کنند، اما اگر بخواهیم به نمونهای از اقدامات ایشان اشاره کنیم، اینچنین است که ایشان از کانال دعا و مناجات معارف الهی را برای مردم بازگو کردند و این مسئله تا حدودی سبب اصلاح بینش مسلمانان نسبت به جایگاه اهلبیت وحی شد. به این ترتیب از یک سو هسته محبت عترت در دل آنها کاشته شد و از دیگر سو خشم آنها نسبت به بنی امیه بیشتر میشد.
در نهایت حکومت آنها توسط عباسیان در ابتدای امامت امام صادق علیهالسلام منقرض شد. جالب اینجاست که عباسیان با شعار «الرّضا مِن آل الرسول» سر کار آمدند و این نشان میدهد که پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام) و با تلاشهای امام سجاد نگرش مسلمانان نسبت به جایگاه عترت ارتقاء یافته بود.
بهرهبرداری از اختلاف امویان با عباسیان در گسترش معارف وحی
در انتقال قدرت از امویان به عباسیان فرصتی برای امام باقر و امام صادق علیهماالسلام پیش آمد تا این بزرگواران با آرامش بیشتری فعالیتهای خود را ادامه دهند. به این ترتیب امام باقر باب علوم را باز کرد و امام صادق علیهالسلام این ابواب را گسترش داد و آن را تا بلخ و بخارا و نیشابور و کشورهایی مثل حبشه یعنی اتیوپی آن زمان گسترش داد. همین مسئله سبب شد فرهیختگان و دانشمندان به دنبال امام صادق از اقصی نقاط عالم نزد ایشان بیایند. خیلیها از کوفه و ایران نزد امام حاضر شدند. و در مجموع به حدود 4 هزار شاگرد رسیدند. اینها ظرفیتی ایجاد کرد تا مردم با علوم و معارف اهلبیت بیشتر آشنا شوند.
ریشه دوری مردم از مکتب عترت
* نکته جالبی که در این صحبتهای شما وجود دارد این است که مردمی که اینچنین از زمان امام حسین به بعد علیه اهلبیت موضع داشتند و ایشان را خارجی خطاب میکردند، در زمان امام باقر و امام صادق(ع) در مکتب ایشان قرار میگیرند.
به این خاطر است که تمام ظلمهایی که امت اسلام بر اهلبیت علیهمالسلام وارد کردند، ریشه در جهل مردم داشت. اگر جامعه معرفت به امام خود داشته باشد مرتکب این جنایتها نمیشد. به موازات افزایش معرفت، افکار بالنده میشود. مردمی که در عصر امویان در دل نسبت به عترت کینه داشتند، اکنون به سوی محبت عترت کشیده شدند.